علت مادی است ، و شكل ساختمان كه متناسب با مسكن است نه مثلا با انبار
يا حمام يا مسجد ، علت صوری است .
از نظر ارسطو هر پديده طبيعی ، مثلا يك سنگ ، يك گياه ، يك انسان هم
عينا دارای چهار علت مزبور هست .
از جمله مسائل علت و معلول اين است كه علت در اصطلاح علماء طبيعی
يعنی در اصطلاح طبيعيات ، با علت در اصطلاح الهيات و علماء علم الهی
اندكی متفاوت است : از نظر علم الهی كه اكنون آن را به نام " فلسفه "
میخوانيم علت عبارت است از وجود دهنده ، يعنی فلاسفه چيزی را علت چيز
ديگر میخوانند كه آن چيز وجود دهنده چيز ديگر بوده باشد وگرنه آنرا علت
نمیخوانند و احيانا آنرا " معد " میخوانند . ولی علماء علوم طبيعی حتی
در موردی كه رابطه ميان دو چيز صرفا رابطه تحريك و تحرك است كلمه علت
اطلاق میكنند . علهذا در اصطلاح علماء طبيعی ، بنا علت خانه است زيرا بنا
به وسيله يك سلسله نقل و انتقالها بالاخره منشأ ساختن يك خانه شده ، ولی
علماء علم الهی هرگز بنا را علت خانه نمیخوانند ، زيرا بنا به وجود
آورنده خانه نيست ، بلكه مصالح خانه قبلا وجود داشته است و كار بنا فقط
اين بوده كه به آنها سازمان داده است . همچنين پدر و مادر نسبت به
فرزند بر حسب اصطلاح علماء علوم طبيعی علت شمرده میشوند ولی بر حسب
اصطلاح فلسفه ، آنها " مقدمه " ، " معد " و " مجرا " ناميده میشوند
، علت شمرده نمیشوند .
|