تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
می‏خواهيم بگوييم ميان دو طرف نوعی عدم وفاق وجود دارد ، اگر اين طرف‏
باشد آن طرف نخواهد بود و اگر آن طرف باشد اين طرف نخواهد بود ، مثل‏
آن كه می‏گوييم : " عدد يا جفت است يا طاق " يعنی امكان ندارد يك عدد
خاص ، هم جفت باشد و هم طاق ، و مثل آن كه می‏گوييم : " يا زيد ايستاده‏
است و يا عمرو نشسته است " يعنی عملا ممكن نيست كه هم زيد ايستاده‏
باشد و هم عمرو نشسته .
در قضايای شرطيه متصله كه رابطه ميان دو طرف ، تلازم است ، واضح است‏
يك نوع تعليق و اشتراط در كار است . مثل اين كه می‏گوييم : " اگر برق‏
در ابر بجهد آواز رعد شنيده می‏شود " يعنی شنيدن آواز رعد مشروط و معلق‏
است به جهيدن برق . پس شرطيه ناميدن قضايای متصله روشن است . ولی در
قضايای منفصله كه رابطه از نوع تعاند است مثل : " عدد يا جفت است و
يا طاق " تعليق و اشتراط در ظاهر لفظ نيست ولی در حقيقت مثل اين است‏
كه هر كدام مشروط و معلق‏اند به عدم ديگری ، يعنی اگر جفت است طاق نيست‏
و اگر طاق است جفت نيست ، و اگر جفت نيست طاق است و اگر طاق نيست‏
جفت است .
پس معلوم شد كه قضيه در تقسيم اولی منقسم است به : حمليه و شرطيه ، و
قضيه شرطيه منقسم است به : متصله و منفصله .
و هم معلوم شد كه قضيه حمليه كوچكترين واحد قضيه است . زيرا قضايای‏
حمليه از تركيب مفردها يا مركبهای ناقص به وجود می‏آيد ، اما قضايای‏
شرطيه از تركيب چند قضيه حمليه و يا از تركيب چند شرطيه كوچكتر به وجود
می‏آيند كه آن شرطيه‏های