معانی خودشان به گونهای تعريف میشوند و تقسيمهايی بر آنها وارد میشود .
در قديم معمول بود كه به نوآموزان منطق اين بيت فارسی را میآموختند :
منطقی در بند بحث لفظ نيست
|
ليك بحث لفظ او را عارضی است
|
در اصطلاح منطقيين هر لفظی كه برای يك معنی وضع شده باشد و مفيد معنی
باشد " قول " خوانده میشود .
عليهذا تمام الفاظی كه ما در محاورات خود به كار میبريم و مقاصد خود
را به يكديگر تفهيم میكنيم " اقوال " میباشد ، و اگر لفظی فاقد معنی
باشد آن را مهمل میگويند و قول خوانده نمیشود . مثلا لفظ " اسب " در
فارسی ، قول است زيرا نام يك حيوان خاص است ، اما لفظ " ساب " قول
نيست زيرا مفيد معنی نمیباشد .
قول بر دو قسم است : يا مفرد است يا مركب . اگر دارای دو جزء باشد و
هر جزء آن بر جزء معنی دلالت كند آن را مركب خوانند و اگر نه ، مفرد .
عليهذا لفظ " آب " مفرد است اما لفظ " آب هندوانه " مركب است
. يا مثلا " اندام " مفرد است اما لفظ " درشت اندام " مركب است .
مركب بر دو قسم است : يا تام است يا ناقص . مركب تام آن است كه
يك جمله تمام باشد ، يعنی بيان كننده يك مقصود كامل باشد به طوری كه
اگر به ديگری گفته شود ، او مطلبی را درك كند و به اصطلاح صحت سكوت
داشته باشد و حالت انتظار