تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
از مجموع آنچه گفته شد معلوم گشت كه اگر چه تعريف كردن يك شی‏ء بر
عهده منطق نيست ( بلكه از وظائف فلسفه است ) اما منطق می‏خواهد راه‏
درست تعريف كردن را بياموزد . در حقيقت اين راه را به حكمت الهی‏
می‏آموزد .

حد و رسم

در مقام تعريف يك شی‏ء اگر بتوانيم به كنه ذات او پی ببريم يعنی‏
اجزاء ماهيت آن را كه عبارت است از اجناس و فصول آن ، تشخيص بدهيم و
بيان كنيم ، به كاملترين تعريفات دست يافته‏ايم و چنين تعريفی را " حد
تام " می‏گويند .
اما اگر به بعضی از اجزاء ماهيت شی‏ء مورد نظر دست يابيم نه به همه‏
آنها ، چنين تعريفی را " حد ناقص " می‏خوانند . اگر به اجزاء ذات و
ماهيت شی‏ء دست نيابيم ، بلكه صرفا به احكام و عوارض آن دست بيابيم و
يا اصلا هدف ما صرفا اين است كه مرز يك مفهوم را مشخص سازيم كه شامل‏
چه چيزهايی هست و شامل چه چيزهايی نيست ، در اين صورت اگر دسترسی ما
به احكام و عوارض در حدی باشد كه آن شی‏ء را كاملا متمايز سازد و از غير
خودش مشخص كند ، چنين تعريفی را " رسم تام " می‏نامند . اما اگر كاملا
مشخص نسازد آن را " رسم ناقص " می‏خوانند .
مثلا در تعريف انسان اگر بگوييم : " جوهری است جسمانی ( يعنی دارای‏
ابعاد ) نمو كننده ، حيوان ، ناطق " حد تام آن را بيان كرده‏ايم ، اما
اگر بگوييم : " جوهری است جسمانی ، نمو