تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
يك نظام جبری است ( 1 ) .
در بحث علت و معلول گفتيم كه اصل سنخيت ميان علت و معلول به فكر ما
انتظام خاص می‏بخشد و يك پيوستگی خاصی ميان اصلها و فرعها ، ميان علتها
و معلولها در ذهن ما مجسم می‏كند .
اكنون می‏گوييم اين اصل كه هر ممكن الوجود از علت خود ضرورت كسب‏
می‏كند كه از جهتی مربوط است به علت و معلول و از جهتی مربوط است به‏
ضرورت و امكان ، به نظام فكری ما درباره جهان رنگ خاص می‏دهد و آن اين‏
كه اين نظام يك نظام ضروری و حتمی و تخلف ناپذير است . فلسفه اين‏
مطلب را با عبارت كوتاه " اصل ضرورت علت و معلولی " بيان می‏كند .
اگر ما اصل عليت غائی را در طبيعت پذيريم ، يعنی بپذيريم كه طبيعت‏
در سير و حركت خود غاياتی را جستجو می‏كند و همه غايات هم به يك غايت‏
اصلی كه غايه الغايات است منتهی می‏گردد ، باز نظام حاكم بر جهان رنگ‏
تازه ديگری پيدا می‏كند . ما در اينجا وارد بحث غايات كه فوق العاده‏
جالب و مهم است نمی‏شويم و به دروس اختصاصی فلسفه واگذار می‏كنيم .
بحث ما درباره كليات فلسفه در اينجا به پايان می‏رسد ، ولی باز هم‏
مسائلی هست كه لازم است اجمالا با كلياتی از آنها آشنا شويم ، مانند
وحدت و كثرت ، قوه و فعل ، جوهر و عرض ، مجرد و

پاورقی :
( 1 ) اين جبر ، با جبری كه در مقابل اختيار در مورد انسان بكار برده‏
می‏شود يكی نيست . اين دو نبايد با يكديگر اشتباه شود . ضروری بودن نظام‏
جهان با اختيار انسان منافات ندارد .