تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
شدن و مظنون شدن يك مطلب ، موقوف به اين است كه ذهن ما قبلا اصل‏
امتناع تناقض را پذيرفته باشد . اگر اين اصل را نپذيرفته باشد ، هيچگاه‏
ذهن ما از حالت شك خارج نمی‏شود . يعنی در آن وقت هيچ مانعی نخواهد بود
كه آهن در اثر حرارت انبساط يابد و در همان حال آهن در اثر حرارت‏
انبساط نيابد ، زيرا جمع ميان اين دو علی الفرض محال نيست ، پس دو
طرف قضيه برای ذهن ما علی السويه است ، پس يقين به هيچ وجه برای ذهن‏
ما حاصل نمی‏شود زيرا يقين آنوقت پيدا می‏شود كه ذهن به يك طرف تمايل‏
قاطع داشته باشد و طرف ديگر را به كلی نفی كند .
حقيقت اين است كه اصل " امتناع جمع نقيضين و رفع نقيضين " چيزی‏
نيست كه قابل مناقشه باشد . انسان وقتی كه در سخن منكرين تأمل می‏كند ،
می‏بيند آنان چيز ديگری را به اين نام خوانده‏اند و آن را انكار كرده‏اند .

عكس

يكی ديگر از احكام قضايا عكس است . هر قضيه‏ای از قضايا اگر صادق باشد
، دو عكس هم از آن صادق است : يكی عكس مستوی و ديگر عكس نقيض .
عكس مستوی اين است كه موضوع را به جای محمول ، و محمول را به جای‏
موضوع قرار دهيم . مثلا آنجا كه می‏گوييم : " انسان حيوان است " عكس‏
كرده و بگوييم : " حيوان انسان است " . ولی عكس نقيض طور ديگر است‏
و آن به دو نحو است : يكی اين كه هم موضوع و هم محمول را تبديل به‏
نقيضشان كنيم و آنگاه جايشان