تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
پروتاگوراس و يا سوفسطائيان و ايده‏آليستهای جديد از قبيل بركلی را بدهند
از راهی وارد نشده‏اند كه بتوانند رفع شبهه نمايند .
از نظر فلاسفه اسلامی راه حل اساسی اين شبهه آن است كه ما به حقيقت‏
وجود ذهنی پی ببريم . تنها در اين صورت است كه معما حل می‏گردد .
حكمای اسلامی در مورد وجود ذهنی ، اول به تعريف می‏پردازند و مدعی‏
می‏گردند كه علم و ادراك عبارت است از نوعی وجود برای ادراك شده در
ادراك كننده ، آنگاه به ذكر پاره‏ای براهين می‏پردازند برای اثبات اين‏
مدعا ، و سپس ايرادها و اشكالهای وجود ذهنی را نقل و رد می‏كنند .
اين بحث به اين صورت در اوايل دوره اسلامی وجود نداشته است ، و به‏
طريق اولی در دوره يونانی وجود نداشته باشد . بنابر آنچه ما تحقيق‏
كرده‏ايم ظاهرا اولين بار وسيله خواجه نصيرالدين طوسی بحثی به اين نام‏
وارد كتب فلسفه و كلام شد و سپس جای شايسته خويش را در كتب فلسفه و
كلام بازيافت به طوری كه در كتب متأخرين مانند صدرالمتألهين و حاج ملا
هادی سبزواری جای مهمی دارد .
فارابی و بوعلی ، حتی شيخ اشراق و پيروان آنها ، بابی به نام " وجود
ذهنی " در كتب خويش باز نكرده‏اند و حتی به اين كلمه تفوه نكرده‏اند .
اصطلاح " وجود ذهنی " بعد از دوره بوعلی پديد آمده است .
البته آنچه از كلماتی كه فارابی و بو علی به مناسبتهای ديگر طرح‏
كرده‏اند بر می‏آيد اين است كه عقيده آنها نيز اين بوده است