تالار گفتگوی دروس حوزه علميّه قم http://forums.1zekr.com
عوالم ما فوق خود است . به عبارت بهتر مربوط است به سير نزولی هستی از
لاهوت تا طبيعت و سير صعودی طبيعت به عوالم بالاتر ، مخصوصا در مورد
انسان كه به نام " معاد " خوانده می‏شود و بخش عظيمی را در حكمت‏
متعاليه اشغال كرده است .

وجود و ماهيت :

در باب وجود و ماهيت ، مهمترين بحث اين است كه آيا وجود اصيل است‏
يا ماهيت ؟ مقصود اين است كه ما در اشياء همواره دو معنی تشخيص می‏دهيم‏
و هر دو معنی را درباره آنها صادق می‏دانيم . آن دو چيز يكی هستی است و
ديگری چيستی . مثلا ( می‏دانيم كه انسان هست ، درخت هست ، عدد هست ،
مقدار هست . . . اما عدد يك چيستی و يك ماهيت ( 1 ) دارد و انسان‏
ماهيت و چيستی ديگری . اگر بگوييم عدد چيست يك پاسخ دارد . و اگر
بگوييم انسان چيست پاسخ ديگری دارد .
خيلی چيزها هستی روشنی دارند ، يعنی می‏دانيم كه هستند اما نمی‏دانيم كه‏
چيستند . مثلا می‏دانيم كه حيات هست ، برق هست اما نمی‏دانيم كه حيات‏
چيست ، برق چيست .
بسيار چيزها را می‏دانيم كه چيستند . مثلا " دايره " تعريف روشنی پيش‏
ما دارد و می‏دانيم دايره چيست ؟ اما نمی‏دانيم در طبيعت عينی دايره‏
واقعی وجود دارد يا ندارد . پس معلوم می‏شود

پاورقی :
( 1 ) ماهيت ، يك كلمه عربی است ، مخفف " ماهويت " است . كلمه‏
" ما هو " كه به معنی ( چيست او ) است با ياء مصدريه و تاء مصدريه "
ماهويت " شده و با تخفيف ( ماهيت ) شده است . پس ماهيت يعنی "
چيست اوئی " يا " چيستی " .