لطفاً کليه فايل هاي قابل دانلود در اين سايت، مخصوصاً فايل هاي پيوست شده را با نرم افزارهاي مخصوص مديريت دانلود، دريافت نماييد مانند نرم افزار دانلود منيجر که در این لينک قابل دريافت و نصب است
http://mcaf.ee/6wz9g
در صورت عدم استفاده از نرم افزارهاي مخصوص دانلود و استفاده از دانلود منيجر داخلي مرورگرها احتمال دانلود ناقص فايل ها وجود دارد
-
خادم سايت حوزه
درس ۴ عنوان: موضوع علم
عنوان: موضوع علم
[درس ۴، خارج اصول 84-83]
1383/07/02 مقدمهٔ سوم: موضوع علم
مشهور در تعریف موضوع علم این است که : «موضوعُ کلّ علمٍ ما یبحَثُ فیه عَن عَوارِضِهِ الذاتیة»[۱].
برای اینکه موضوع علم بهطور کلّی مشخّص شود و در پرتو آن بتوان موضوع علماصول را نیز مشخّص نمود، لازم است معنای دو واژه را تبیین کنیم:
۲. عوارض :
مقصود از «عوارض» که جمع «عارض» است: «محمولات» است و مقصود از «عروض»: «حمل» است. و «حمل» بر سه نوع است:
۱) «حمل»بهمعنای«اتّصاف»: که میتوان - به تعبیری - از آن، به «حملفلسفی» تعبیر کرد. اتّصاف امری واقعی است و نه امری علمی، در حالیکه مقصود از عروض در اینجا، عروض در مقام علم و معرفت است و نه عروض واقعی، به صرف نظر از علم به آن یا عدم علم به آن. در اینجا چون اتّصاف واقعی مراد است، صدق و کذب و حقیقت و مجاز، متصوّر نیست و از آنجا که بحث دربارة موضوع علم است و اتّصاف در واقع امری واقعی است، نه علمی، بنابراین، مراد از عروض، در تعریف موضوع علم، حمل به معنای اتّصاف، نیست.
۲) «حمل»بهمعنای«اسناد»: که میتوان از آن، به «حملادبی» تعبیر کرد، مقصود از اسناد، اسناد در مقام جملهبندی است، نظیر: اسناد «علم» به «زید»، در «زیدٌ عالمٌ» یا اسناد أسدیّت به او، در «زیدٌ أسدٌ». حمل بهمعنای اسناد نیز بر دو نوع: مجازی و حقیقی، صادق و کاذب، قابل توصیف است. حمل بهمعنای اسناد: حکم به اتحاد بین موضوع و محمول در مقام ارادة استعمالی است و لذا مجاز و حقیقت پذیر است. مجاز و حقیقت پذیری حمل، بهلحاظ انطباق و عدم انطباق با مدلول تصدیقی ثانوی یا مراد جدّی است و صدق و کذبش به لحاظ انطباق و عدم انطباق، با واقع است. عروض به این معنا نیز در اینجا، مراد نیست.
۳) «حمل» بهمعنای «ثبوتشیءٍلشیءٍ» در عالم تصدیق و اذعان: که میتوان از آن، به «حملمنطقی» تعبیر کرد.
مراد از عروض در تعریف موضوع علم، این نوع حمل است.
در این نوع حمل، صدق و کذب جاری است، لکن حقیقت و مجاز متصوّر نیست؛ چون، میدان حقیقت و مجاز تطابق «مراد استعمالی» با «مراد جدّی» و عدم تطابق آن دو است در حالیکه ملاک این نوع حمل اساساً مراد جدّی است؛ لذا تطابق مراد استعمالی با مراد جدّی در اینجا مورد ندارد، لکن صدق و کذب مورد دارد؛ زیرا مراد جدّی، یا به تعبیری دیگر، اثباتشیءٍلشیءٍ در عالم تصدیق و اذعان، میتواند با واقع امر، مطابق باشد که در اینصورت صدق است و میتواند با واقع امر، مطابق نباشد که در اینصورت کذب است. از همینجا، معلوم میشود که صدق و کذب، میتواند صدق و کذب به لحاظ تطابق مراد استعمالی با مراد جدّی باشد؛ که قوله تعالی، در سورة منافقون: ﴿وَاللهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ﴾[۲]، از این قبیل است و میتواند، بهلحاظ تطابق مراد جدّی با واقع باشد؛ که قوله تعالی﴿إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً﴾[۳]، از این قبیل است.
۲. ذاتی :
مقصود از ذاتی در اینجا، ذاتی باب برهان است - که از ذاتی باب ایساغوجی، اعمّ و اشمل است - و مراد : «ما یؤخَذُ مَوضُوعُهُ فی حدِّهِ، أو یؤخَذ هو فی حَدِّ مَوضُوعِهِ»[۴]، است؛ چنانکه شیخالرئیس بوعلیسینا در «نجاة»، تعریف کرده است. و در جائی دیگر، در «نجاة»، چنین تعریف کرده است که: «ما یَعرُض لِلشَیءِ مِن دونِ أن یحتاجَ إلى أن یَعرُضَ لِشَیءٍ، قَبلَهُ أو بَعدَه»[۵] که این، همان تعریفی است که ملاصدرا نیز در «أسفار»، از عرضذاتی کرده است و بههمین لحاظ، موجود را موضوع فلسفهٔ اولی، دانسته است.
این تعریف، با تعریفاوّل یکی است، منتها در تعریفاوّل، ماهیات مورد نظر بوده است، لکن در باب مباحث وجود و امورعامّه یا فلسفهٔ اولی، چون میخواستهاند تعریف با فلسفهٔ اولی - که محمولاتش، عارض بر وجود میشود - منطبق شود، تعبیر را بهگونهای تغییر دادهاند که با موضوعی چون وجود که حد ندارد، نیز منطبق شود.
این تعریف، گرچه در شأن علومبرهانی گفته شده است، لکن جوهر این تعریفدوّم، بر علوماعتباری که اصول نیز جزو آنهاست، صادق است؛ زیرا اگرچه موضوع یا محمول و یا موضوع و محمول هر دو، درعلوماعتباری، امور حقیقی نیستند و اعتباری میباشند، لکن ملاک عروضذاتی میتواند در اعتباریات نیز جاری شود.
ملاکذاتیت عروض بنابر تعریفدوّم، ایناستکه : «أن یَعرُضَ لِلشَیءِ من دونِ أن یَعرُضَ لِشیءٍ، قَبلَهُ أوبَعدَه». این ملاک در اعتباریات نیز قابل جریان است. بدین معنا که جاعل میتواند یک محمول اعتباری را برای یک موضوع، اعتبار کند بهگونهای که عروض آن محمول اعتباری بر آن موضوع، نیازی به واسطة قبلی یا بعدی نداشته باشد و بدین ترتیب عروض ذاتی در اعتباریات نیز مصداق پیدا میکند. بنابراین:
* عرض، اگرچه اعتباری باشد: چنانچه عروضش بر موضوع، بدون واسطة امری باشد (یعنی، موضوع برای عروض آن محمول، نیاز به چیزی قبل از خود، یا بعد از خود، نداشته باشد)، عرضذاتی است.
* و اگر نیاز داشته باشد، عرضغریب است.
فما قاله بعض الأعیان - فی اختصاص تعریف موضوع العلم بهذا التعریف بالعلوم البرهانیة، و عدم جریانه فی العلوم الاعتباریة - غیر صحیح.
نتیجهای که از مطالب بالا بهدست میآید، عبارت است از:
۱) مقصود از عروض، به معنای اثباتتصدیقی «شیءٍلشیءٍ» است.
۲) مقصود از ذاتی، ایناستکه اثبات «شیءٍلشیءٍ» بدون واسطه باشد.
۳) تعریف مذکور دربارة موضوع علم، شامل علوماعتباری نیز میشود.
۴) در علوماعتباری (نظیر علماصول)، موضوععلم باید آن چیزی باشد که محمولات آن علم، بلاواسطه بر آن، یا بر مصادیق آن، بار میشوند و اثبات آن را، آن علم به عهده دارد.
[۱]. ر.ک: کفایة الأصول (با حاشیة مشکینی) 1: 2.
[۲]. سورة توبه : 107.
[۳]. سورة کهف : 5.
[۴]. منطق النجاة (فصل فی الحمل الذانی) : 68 و نیز: التحصیل (بهمنیار): 209.
[۵]. إلهیات النجاة (مقالهٔ اولى) : 198. منبع: پایگاه رسمی اطلاع رسانی آیت الله محسن اراکی
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
Forum Rules