يكی از فرزندان آن زن ازدواج كند ، اما نمیدانيم كه آيا آن قدر شير خورده
كه فرزند رضاعی آن زن و شوهرش محسوب شود يا نه ؟ يعنی شك داريم كه آيا
15 نوبت متوالی يا يك شبانه روز متوالی يا آنقدر كه از آن شير در بدن
كودك گوشت روئيده باشد شير خورده است يا نه ؟ اينجا جای اصل استصحاب
است . زيرا قبل از آنكه كودك شير بخورد فرزند رضاعی نبود و شك داريم
كه اين فرزندی محقق شده يا نه ؟ استصحاب میكنيم عدم تحقق رضاع را .
اگر وضو داشتيم و چرت زديم و شك كرديم كه واقعا خوابمان برد يا نه ،
استصحاب میكنيم وضو داشتن را . اگر دست ما پاك بود و شك كرديم كه
نجس شده يا نه ، استصحاب ميكنيم طهارت آن را . و اما اگر نجس بود و
شك كرديم كه تطهير كردهايم يا نه ، استصحاب میكنيم نجاست آن را .
اگر مايعی جلو ما است و شك ميكنيم كه در آن ماده الكلی وجود دارد يا
نه ؟ ( مانند برخی دواها ) اصل ، برائت ذمه ما است ، يعنی استفاده از
آن بلامانع است . اما اگر دو شيشه دوا داريم و يقين داريم در يكی از آنها
ماده الكلی وجود دارد ، يعنی علم اجمالی داريم به وجود الكل در يكی از
آنها ، اينجا جای اصل احتياط است .
و اگر فرض كنيم در بيابانی بر سر يك دو راهی قرار گرفتهايم كه ماندن
در آنجا و رفتن به يكی از آنها قطعا مستلزم خطر جانی است ولی يك راه
ديگر مستلزم نجات ما است و ما نمیدانيم كه كداميك از اين دو راه موجب
نجات ما است و كداميك موجب
|